بعد از انقلاب اکتبر در ۱۹۱۷ هفت کشور اعظم امپریالیستی برای درهم شکستن کشور شوراها، آن را در محاصره گرفتند و تهاجم نظامی خود را به این ساختار جدید پرولتری آغاز کردند و شکست مفتضحانه‌ای نصیب‌شان گردید.
امپریالیست‌ها نقش تروتسکی را در هدایت ارتش سرخ بسیار برجسته کردند ولی واقعیت این است که هر کجا او فرماندهی کرد، شکست نصیب ارتش سرخ شد و هر کجا استالین در فرماندهی بود، پیروزی از آن ارتش سرخ گردید. در جنگ جهانی دوم نیز کشور شوراها به رهبری حزب کمونیست که در رأس آن استالین قرار داشت، فاشیسم هیلتری را درهم شکست و استالین به صورت نماد پیروزی سوسیالیسم بر امپریالیسم بر صحنه تاریخ ایستاد.
با شکست فاشیسم هیتلری و پیروزی ارتش سرخ، بسیاری از فاشیست‌های آلمانی، اوکراینی و ایتالیائی به آمریکا گریختند. فاشیست‌های اوکراینی سازمانی را برپا کردند که هدف‌اش جعل وقایع جنگ جهانی دوم و تخریب شخصیت بی مثال استالین بود. دولت آمریکا با بودجه‌ای کلان از آنها پشتیبانی کرد و در دوران مکارتی پروفسوری به نام کنکوست که یک جاسوس دوجانبه بریتانیائی - آمریکائی بود با سازمان فاشیست‌های باندرائی ارتباط گرفت و طبق گفته‌های جعلی آن سازمان کتابی نوشت تا استالین را به صورت یک دیکتاتور خون آشام و جلاد جلوه دهد.
این کتاب در دانشگاهای آمریکا مورد بحث قرار گرفت و دولت آمریکا بدان مهر دانشگاهی زد. از آن تاریخ دولت آمریکا با صرف میلیاردها دلار به وارونه جلوه دادن وقایع جنگ جهانی دوم و تاریخ انقلاب چین کوشش نمود. بسیاری از روشنفکران دم دمی مزاح و اخته، بسیاری از کاسب کاران سیاسی و تروتسکیست‌های خائن ماسک دار، به وجد آمدند و با مواجب و بی مواجب مبلغ این ایدئولوژی امپریالیستی گردیدند.
امپریالیست‌ها به وسیله تروتسکیست‌ها و این روشنفکران دم دمی مزاج ضد کمونیست کینه و نفرت بی پایان خود را به صورت استالین و مائو تسه دون می‌پاشند. امپریالیست‌ها و کلا سرمایه‌داری از استالین شکست خوردند. برای جبران این شکست، شخصیت ارتجاعی و جاسوسی مانند تروتسکی را در مقابل استالین علم کرده‌اند. آنها از تروتسکی همیشه به نیکی یاد میکند و انواع اتهامات را به دشمن دیرینه خود، یعنی استالین نسبت میدهند. زیرا آنها از استالین شکست خوردند.
